loading...

فرهنگ و تاریخ

بازدید : 32
سه شنبه 15 فروردين 1402 زمان : 11:40

آنجلیکا جاد باستیان منتقد کرکس به بی بی سی می گوید: مردم از آن به عنوان راهی برای تعیین حدود استفاده می کنند، این زمانی است که بازیگری واقعا در فیلم شروع شده است. قبل از سال ۱۹۵۰، بازی های بسیار جذابی وجود داشت.

بت دیویس همچنان دست نخورده باقی می ماند و او یک بازیگر ماهر نبود. دیویس نقطه مقابل یک بازیگر حرفه ای بود: او به خاطر رفتار تندش، در بدن و صدایش اغراق می کرد تا وضعیت عاطفی متغیر شخصیت هایش را با قدرت و وقار به تصویر بکشد.

حتی با وجود این که دوران هالیوودی جدید دهه ۱۹۷۰ طرفدار واقع گرایی خشن بود، او درک می کرد که تخیلش قابل اعتمادترین سوخت او است. او درباره فیلم "مادام سین" در سال ۱۹۷۲ گفت: این فیلم تجربه جدیدی برای من است. از یک طرف، این یک فانتزی جنایی است و معمولا دوست دارم راهی برای ارتباط با شخصیت هایم پیدا کنم.

اما چگونه می توانی با کسی مثل خانم سینایی ارتباط برقرار کنی؟

بنابراین مجبورم همیشه اختراع کنم. جالب است. داستان داستین هافمن و لارنس اولیویه که با هم روی مرد ماراتون کار می کنند، نمادی از درگیری بین سبک های بازیگری کلاسیک و روش است.

با این حال، با آموزش افرادی مانند آل پاچینو، رابرت دنیرو و داستین هافمن در استودیوی بازیگران در دهه 70، نسل جدیدی از ستارگان تعهد هالیوود به بازیگری متد را تجدید کردند. برای مثال، هافمن 15 پوند وزن کم کرد و تا چهار مایل در روز دوید تا در نقش یک دانشجوی دکترا و دونده ماراتن بالقوه، بیب، در فیلم تحسین‌شده جاسوسی نازی‌ها، مرد ماراتون (1976) به تناسب اندام برسد. وقتی در صحنه ای می خواست که شخصیت او از نفس افتاده باشد، هافمن قبل از فیلمبرداری نیم مایل می دوید تا خستگی او واقع بینانه باشد. در این فیلم، بیب خود را در سمت اشتباه جنایتکار جنگی نازی، دکتر کریستین شل، با بازی لارنس اولیویه، تاسپینگ آموزش دیده کلاسیک می بیند. داستان افسانه ای از این قرار است که وقتی اولیویه شنید که هافمن تمام شب را قبل از فیلمبرداری صحنه هایی که در آن شخصیت او 72 ساعت نخوابیده بود، دو روز بیدار مانده است، ظاهراً به همبازی خود گفت: "پسر عزیزم، چرا فقط سعی نمی کنی؟ بازیگری؟" هافمن ادعا می‌کند که بی‌خوابی او به خاطر مهمانی‌های بیش از حد پس از طلاقش بوده است، اما حقیقت ماجرا هرچه باشد، داستان از آن زمان به نمادی از اصطکاک بین سبک بازیگری کلاسیک و متد تبدیل شده است.

برای کلینت دایر، بازیگر و معاون هنری تئاتر ملی لندن، که خود را بازیگری می داند که عملی را براساس استانیسلاوسکی انجام داده است، هر روشی که هافمن استفاده کرد، ارزشش را داشت.

او به بی بی سی فرهنگ می گوید: " هیچ کس نمی تواند بگوید که این اجرا شما را به عنوان یک بازیگر روشن نمی کند."

" اینکه داستین هافمن در چه شرایطی قرار داشت، با آنچه لارنس اولیویه باید طی می کرد، بسیار متفاوت بود، بنابراین برای اینکه هافمن کیلومترها بدود و بخواهد از نفس بیفتد، ضربان قلبش را حس کند یا تمام شب بیدار بماند تا مجبور نباشد آن را به خوبی انجام دهد، به او بستگی دارد. همه ما قابلیت های مختلفی داریم، بنابراین به مردم اجازه می دهیم تا هر کاری که برای رسیدن به آن نیاز دارند را انجام دهند."

آنجلیکا جاد باستیان منتقد کرکس به بی بی سی می گوید: مردم از آن به عنوان راهی برای تعیین حدود استفاده می کنند، این زمانی است که بازیگری واقعا در فیلم شروع شده است. قبل از سال ۱۹۵۰، بازی های بسیار جذابی وجود داشت.

بت دیویس همچنان دست نخورده باقی می ماند و او یک بازیگر ماهر نبود. دیویس نقطه مقابل یک بازیگر حرفه ای بود: او به خاطر رفتار تندش، در بدن و صدایش اغراق می کرد تا وضعیت عاطفی متغیر شخصیت هایش را با قدرت و وقار به تصویر بکشد.

حتی با وجود این که دوران هالیوودی جدید دهه ۱۹۷۰ طرفدار واقع گرایی خشن بود، او درک می کرد که تخیلش قابل اعتمادترین سوخت او است. او درباره فیلم "مادام سین" در سال ۱۹۷۲ گفت: این فیلم تجربه جدیدی برای من است. از یک طرف، این یک فانتزی جنایی است و معمولا دوست دارم راهی برای ارتباط با شخصیت هایم پیدا کنم.

اما چگونه می توانی با کسی مثل خانم سینایی ارتباط برقرار کنی؟

بنابراین مجبورم همیشه اختراع کنم. جالب است. داستان داستین هافمن و لارنس اولیویه که با هم روی مرد ماراتون کار می کنند، نمادی از درگیری بین سبک های بازیگری کلاسیک و روش است.

با این حال، با آموزش افرادی مانند آل پاچینو، رابرت دنیرو و داستین هافمن در استودیوی بازیگران در دهه 70، نسل جدیدی از ستارگان تعهد هالیوود به بازیگری متد را تجدید کردند. برای مثال، هافمن 15 پوند وزن کم کرد و تا چهار مایل در روز دوید تا در نقش یک دانشجوی دکترا و دونده ماراتن بالقوه، بیب، در فیلم تحسین‌شده جاسوسی نازی‌ها، مرد ماراتون (1976) به تناسب اندام برسد. وقتی در صحنه ای می خواست که شخصیت او از نفس افتاده باشد، هافمن قبل از فیلمبرداری نیم مایل می دوید تا خستگی او واقع بینانه باشد. در این فیلم، بیب خود را در سمت اشتباه جنایتکار جنگی نازی، دکتر کریستین شل، با بازی لارنس اولیویه، تاسپینگ آموزش دیده کلاسیک می بیند. داستان افسانه ای از این قرار است که وقتی اولیویه شنید که هافمن تمام شب را قبل از فیلمبرداری صحنه هایی که در آن شخصیت او 72 ساعت نخوابیده بود، دو روز بیدار مانده است، ظاهراً به همبازی خود گفت: "پسر عزیزم، چرا فقط سعی نمی کنی؟ بازیگری؟" هافمن ادعا می‌کند که بی‌خوابی او به خاطر مهمانی‌های بیش از حد پس از طلاقش بوده است، اما حقیقت ماجرا هرچه باشد، داستان از آن زمان به نمادی از اصطکاک بین سبک بازیگری کلاسیک و متد تبدیل شده است.

برای کلینت دایر، بازیگر و معاون هنری تئاتر ملی لندن، که خود را بازیگری می داند که عملی را براساس استانیسلاوسکی انجام داده است، هر روشی که هافمن استفاده کرد، ارزشش را داشت.

او به بی بی سی فرهنگ می گوید: " هیچ کس نمی تواند بگوید که این اجرا شما را به عنوان یک بازیگر روشن نمی کند."

" اینکه داستین هافمن در چه شرایطی قرار داشت، با آنچه لارنس اولیویه باید طی می کرد، بسیار متفاوت بود، بنابراین برای اینکه هافمن کیلومترها بدود و بخواهد از نفس بیفتد، ضربان قلبش را حس کند یا تمام شب بیدار بماند تا مجبور نباشد آن را به خوبی انجام دهد، به او بستگی دارد. همه ما قابلیت های مختلفی داریم، بنابراین به مردم اجازه می دهیم تا هر کاری که برای رسیدن به آن نیاز دارند را انجام دهند."

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
لینک دوستان
آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 10
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 49
  • بازدید سال : 521
  • بازدید کلی : 694
  • <
    پیوندهای روزانه
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی